تحریف تاریخ در ایران شمالی ( حمهوری آذربایجان جعلی امروزی ) کار جدیدی نیست . قبل از انقلاب اکتبر و به پیشنهاد ایدئولوگ های رژیم سلطه طلب عثمانی ، برای اینکه حکومت عثمانی بتواند خوی تجاوز کارانه خود را ارضا کند و سرزمین های بیشتری را تحت سلطة خود در آورد موضوع دنیای واحد ترک را مطرح ساختند . بر اساس این نظریه همه کسانی که به زبان ترکی تکلم می کردند (صرفنظر از تفارق و تفاوت فاحش گویش های ترکی استانبولی و ترکمنی و قفقازی و ایرانی) تحت یک پرچم و بعنوان دنیای واحد ترک در مسیحی به وسعت ( از مرزهای بلغارستان تا چین ) جمع می شدند . در قرن هیجدهم با توجه به اشغالگری و سلطه جویی روسیه تزاری قسمت هایی از خاک ایران تصرف شده بود و بعضی از روشنفکران ترک زبان سرزمین های اران برای خلاصی از دست روس ها و به امید دنیای واهی وعده داده شده از این نظریه استقبال کردند . در اوایل نوزدهم سه دگرگونی در سه کشور ایران و روسیه و عثمانی روی داد . رضا میرپنج بنا بخواسته دولت استعمار گر انگلیس در ایران سلطنت قاجاریه را ساقط و خود را شاه خواند . در ترکیه مصطفی کمال آتاتورک رژیم پادشاهی عثمانی را برچید و نظام جمهوری ترکیه نوین را پایه گذاری کرد . در روسیه لنین به سلطنت رومانف آخرین پادشاه تزار خاتمه داد و همه افراد خانواده رومانف را کشت و کشور شوروی سوسیالیستی را بنا نهاد . متأسفانه ماهیت هرسه دگر گونی در سه کشور همسایه ضد دینی بود . آتاتورک در ترکیه عرصه را برای روحانی ها و مدارس دینی تنگ کرد . رضاخان به تقلید کورکورانه از آتاتورک ، در ایران کشف حجاب از زنان و محدود کردن روحانیون را برای سر لوحه خود قرار داد . لنین نیز در روسیه با تغییر نام آن به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ترویج مکتب کمونیزم پرداخت و اعلام نمود دین افیون جامعه است . در شوروی بیش از هرجای دیگر به دینداران و موحدین سخت می گذشت . مسلمان و مسیحی و یهوری حق تجمع در مساجد و کلیسا ها و کنیسا ها نداشتند . اکثر عبادتگاه های ادیان توحیدی بسته به وضع بنا و موقعیت محلی به نمایشگاه ها و آمفی تئاتر ها و انبار ها و ... تبدیل شدند .
آنچه بصورت خلاصه گفته شد واقعیت های انکار ناپذیری از وقایع دوقرن اخیر است که روس ها و به تقلید آز آنها پان ترکیست های قفقاز همواره برای هویت بخشی به مناطق جدا شده از ایران (ایران شمالی) به تحریف تاریخ پرداخته اند . ادامه بحث در پست بعدی .
|